کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

و من ادامه داشتم و وقت نشد ;)

بعد از کلی وقت برگشتیم ....یه چند تا مطلب نوشتم همش متاسفانهههههههههههههه پرید...گریهههههه.....چون وقت ندارم فقط عکساشو گذاشتم ....ایشالا سر فرصت مامان جون متنش رو هم تکمیل میکنم... عکس خودش گویای کامل شرایط تو من هست . فقط بگم که کلی پیشرفت کردی و بزرگ شدی دخمل گلم..... دوست دارم قد یه دنیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امسال اولین سالی بود که من مامان بودم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  و 10 ماهگیت با 6 روز تاخیر مبارک زندگیمممممممممممممم ١- قربون اون ژست حاجی بازاریت برم من ....هههههههه ٢- دوست دارم زندگیمممممممممممممممم ٣- قربون اون نگاهات مامانمممممممممممممممم..... ...
24 ارديبهشت 1391

من و دندونام ....

ای خداااااااااااا...این دندون های دخملی منم ماجراها داره ...دقیقا تو 6 ماهگی 2 تا دندون پایین دراومد و  معمولا 2 ماه بعدش دندون های بالا در میاد....3 ماه گذشت و خبری از دندون نبود....تا اینکه 9 ماه و نیمگی یه روز که مهمونی بودیم عمو اسماعیل بهت گفت 3 دندونه !!! منم گفتم 2 دندونه ههههه...اونم گفت نه 3 دندونه و گفت این که 3 تا دندون داره!!!!!اومد دیدم بلهههههههههههههههههههه...از انجایی که من منتظر دندون بالا بودم به پایین دقت نمیکردم ....پایین سمت راست سمین دندون جوانه زده بود ههههه مبارکت باشه مامان ولی جل اللخالق ههههه گذشت تا اینکه چند روز پیش دیدم دندون بالا کناری دراومده بجای وسطی هم روز بعدش هم سمت راست وسطی و از دیشب نمیدونم کدوم...
6 ارديبهشت 1391

اندر احوالات این روزهای کیمیا مامان ذکر شده به روایت تصویر 2

تو پست های قبلی یادتونه گفتم کیمیا یه دفعه خودش چه جوری اومد پایین از تخت ...این عکساشه.....ولی چند روزه یادش رفته چکار میکرد هههههه با سر میخواد بیاد زمین !!!!!یا عجله داره یا حافظه اش فرمت شده هههههههه   داره  میچرخه که برعکس بشه برعکس شد!!!!هههه حالا داره میاد پایین... کیمیا:چی فکر کردی؟فکر کردی نمی تونم بیام؟ مامان :بر منکرش لعنت اخمت قربون بشم من ....خدایی جذبه داری ها هههههه اینم یک بار دیگه : ...
5 ارديبهشت 1391

اندر احوالات این روزهای کیمیا مامان ذکر شده به روایت تصویر 1

در صندلی ماشین اما در حالت خواب اینقدر اروم میشینی توش ههههه پس از غرهای فراوان و پیروز از خارج شد از دست غولی به نام صندلی ماشین!! در حال سینه خیز رفتن ...قربون اون شنا کردنت کیمیا و خوابیدن در تاب!!! کیمیا در حال رانندگی کیمیا و درگیری با لباسشویی بیچاره ههههه آتیش پاره.... ...
5 ارديبهشت 1391

اندر احوالات این روزهای کیمیا مامان

به تمام معنااااااااااااااااااااااا بیچارم کردی  دیگه روزگار خوشی من تموم شد جونم واست بگه که خیلییییییییییییییییی شیطون شدی ..... با سرعت سینه خیز میری کرم کوچولوی من به حالت شنا هم میری ...تند تند از یکشنبه 27 فروزردین چهار دست و پا میری  ولی خیلی اروم و با احتیاط و ریز ریز شروع کردی تا امروز که دیگه به راحتی میری جلو اگه تو حال خودت باشی چهار دست و پا میری ولی اگه بخوای به چیزی برسی و هیجان داشته باشی سینه خیز میای چو سرعتت بیشتره !!!ههههه (از انجایی که این پست روزهاست در حلت چرک نویس مونده بود اضافه میکنم تند تند 4 دست و پا میری ههههه) دست به همه جا میگیری بلند میشی ....مبل ..تخت ما..نرده های تخت خودت...میز تی و...
5 ارديبهشت 1391
1